مبانی نظری بدکارکردی های جنسی

مبانی نظری بدکارکردی های جنسی
دارای 60 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc


بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::


بدکارکردی های جنسی، توصیفها و سبب شناسی:
یک اختلال خاص ممکن است طوره دوره زندگی را در برگیرد، یا ممکن است بعد از یک دوره کارکدر بهنجار، فرا گرفته شود. ممکن است یابد یا تنها در موقعیت های خاص رخ دهد، و ممکن است کلی باشد یا جزئی. باور بر آن است که شیوع این آشفتگیها چنان زیاد است که افراد نباید تصور کنند اگر گاهی یک یا چند مشکل از این مشکلات را تجربه می کنند به درمان نیاز دارند. در ملاکهای تشخیص مربوط به هر بدکارکرد جنسی، عبارت «پایدار یا بازگشت کننده» گنجانیده شده است تا بر این نکته تاکید شود که یک مشکل باید در واقع قبل از اینکه تشخیص صورت پذیرد، جدی باشد.
در اینجا سعی خواهد شد تا میزان شیوع بدکارکردها گزارش شود، ولی تعیین دقت آنها گاهی به علت مشکلات متعدد مربوط به روش شناخته دشوار است. از جمله این مشکلات این که به دست آوردن نمونه ای که معرف کل جامعه باشد آسان نیست. زیرا افرادی که به زمینه یابیهای مجله ای پاسخ می دهند برای مثال ممکن است خود افرادی پریشان یا نگران باشند که در جستجوی کمک بالینی هستند ولی با کسانی که واقعا دچار بدکارکردهای خاص هستند اشتباه شوند. همچنین ممکن است که افراد مایل نباشند به طور صادقانه به پرسشهایی درباره موضوعهای حساس جنسی پاسخ دهند. علاوه بر این درباره این که چگونه می توان به بهترین وجه، برخی از بدکارکردهای جنسی انسان را تعریف کرد، توافق وجود ندارد، بالاخره، توجه به این نکته لازم است که بدکارکردیهای لزوما به معنای نارضایتی نیست.
در بحثهای زیر مربوط به طبقات DS.M.IV از بدکارکردهای جنسی، نخست نکاتی را که فرض بر آن است علت این نوع مشکلات در انسان باشد مورد بحث قرار می دهیم و به دنبال آن نظریه های کلی تر درباره سبب شناسی آنها را بررسی خواهیم کرد.
با وجود این، مهم است به خاطر داشته باشیم که بیشتر نظریه های کلی مربوط به سبب شناسی بر گزارشهای بالینی محققانی مانند مسترو جانسون (1970)- کاپلان (1974) و سایر درمانگران جنسی استوار است. بنابراین همانطور که در مورد تمام گزارشها بالینی صادق است، اطلاعاتی که از مراجعه به دست می آید و به وسیله درمانگران تفیسر می شود مبتلا به بدکارکدهای جنسی را با گروه های کنترل مناسب برای نشان دادن وجود یا عدم وجود عوامل سببی، مقایسه نمی کنند، بنابراین هر نکته ای که درباره سبب شناسی مطرح شود ضرورتا فرضی است نه حتمی و معین.
اختلالهای میل جنسی:
D.S.M.IV بین دو نوع اختلال میل جنسی تمایز قائل است:
الف) اختلال میل جنسی کم فعال: که کمبود یا فقدان خیالپردازیها یا کششهای جنسی اشاره دارد.
ب) اختلال بیزاری جنسی: که نوع شدیدترین از حالت اول را نشان می دهد و در آن شخص به طور فعال، تقریبا از هر گونه تماس جنسی با فرد دیگر اجتناب می کند.
متخصصین بالینی در ارائه تشخیص باید به سن، سلامت و شرایط زندگی بیمار توجه کند. حدود 20% از کل جمعیت بزرگسالان دارای اختلال میل جنسی کم فعال هستند، اگرچه این برآوردها به علت مشکلات مربوط به تعریف چندان دقیق نیستند.
در میان افرادی که برای بدکارکردهای جنسی در پی درمان برمی آیند، بیش از نیمی از آنها از کمی میل شکایت می کنند که 60% این عده مرد هستند. به طور کلی میل جنسی کم فعال از دهه 1970 تا دهه 1980 در نمونه های بالینی افزایش یافته است.
از تمام تشخیصهای D.S.M.IV آنچه در زبان محاوره ای به عنوان سائق جنسی اندک بدان اشاره می شود به نظر می رسد که مشکل سنتی ترین باشد. تا چه میزان باید یک فرد خواهان میل جنسی باشد؟ در عمل، دلیلی که موجب می شود یک فرد در اولین وهله به متخصص بالینی مراجعه کند و این تشخیص مطرح شود احتمالا آن است که فرد دیگری از رابطه جنسی با شخص به اصطلاح بیمار ناراضی است. طبقه میل کم فعال برای اولین بار در سال 1990 در D.S.M.III تحت عنوان میل جنسی بازداری شده مطرح شد. جالب است به این نکته توجه کنیم که اصطلاح بازداری شده که در D.S.M.III مطرح شد توسط کسانی که D.S.M.III را تنظیم نمودند به کم فعال تبدیل گشت زیرا به نظر آنان اصطلاح بازداری شده به طور ضمن دلالت بر علت روان پویایی خواهد داشت. بنابراین چون در D.S.M.III-R و D.S.M.IV تاکید بیشتری بر جنبه توصیفی اختلالات است. اصطلاح کم فعال جایگزین اصطلاح بازداری شده گردید.
اطلاعات اندکی درباره علل میل جنسی کم فعال، فعال و یا اختلال بیزاری جنسی در دست است. از میان عللی که بر اساس تجربه بالینی متخصصان مطرح شده اند، می توان به موانع مذهبی، ترس از فقدان کنترل، ترس از آبستنی، افسردگی، اثرات جانبی داروها مانند داروهای ضد فشارخون و آرام بخش، تنشهای بین فردی (مانند تنشهای ناشی از مسائل زناشویی و اختلاف همسران) فقدان جاذبه ناشی از عوامل مانند بهداشت شریک جنسی را نام برد. علل احتمالی دیگر عبارتند از سابقه ای از آسیبهای جنسی و ترس های ناشی از بیماریهایی که از طریق روابط جنسی منتقل می شوند، مانند ایدز. مواردی که ممکن است در آنها اختلاف میل جنسی کم فعال ظاهر شود عبارتند از عدم اعتماد، خشم، تلاشهای قدرت طلبی و ارتباط ضعیف. در کل بر خلاف گرسنگی و تشنگی لازم نیست که میل جنسی ارضاء شود و یا حتی برای ادامه حیات خود وجود داشته باشد، بلکه به نظر می رسد که به حفظ یک زندگی شادمانه کمک می کند.


اختلالهای انگیختگی جنسی:
دو طبقه فرعی از اختلالهای انگیختگی، اختلاف انگیختگی جنسی در زن و اختلال نعوظ در مرد است. مورد که مربوط به اختلالات زنان است سردمزاجی نامیده می شود. در این اختلالها فرض می شود که شخص، تحریک جنسی مناسبی دارد. به عبارت دیگر، اگر این به طور ساده چنین باشد که شریک جنسی فرد فعالیتی را که وی دوست دارد انجام نمی دهد این تشخیص صورت نمی گیرد. در این مورد، مشکل احتمالا تمرکز بر روابط بین دو فرد است که با رابطه جنسی ارتباط کمی داشته و یا اصلا ارتباط ندارد.

مبانی نظری بدکارکردی های جنسی
دارای 60 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فروشگاه فایل دانشجویی دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید